راست خواهی زنان معمایند


پیچ در پیچ و لای بر لایند

زن بود چون پیاز تو در تو


کس ندارد خبر ز باطن او

نیست زن پای بند هیچ اصول


بجز از اصل فاعل و مفعول

خویش را صد قلم بزک کردن


غایتش زادن است و پروردن

در طبیعت طبیعتی ثانی است


کارگاه نتاج انسانی است

زن به معنی طبیعتی دگر است


چون طبیعت عنود و کور و کر است

هنرش جلب مایه و زاد است


شغل او امتزاج و ایجاد است

آورد صنعتی که جان دارد


هرچه دارد برای آن دارد

شود از هر جدید و تازه کسل


جز از آن تازه کاو رباید دل

دل رباید که افتدش کاری


و افکند طرح جان جانداری